تَهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد تَه، بُن، پایه، قاعده، تکیهگاه قعر، کَف، شکم، زمین، تحت، سطح زیرین ◄ پایینی ریشه، بیخ، شالوده، زیربنا، بنیان، اساس، بنیاد زمین، زمینه، کف، فرش ماتح
چیز ثبات دهندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر ثبات دهنده، پایاساز، تثبیت کننده، استوار کننده، متعادل کننده، باله، تیر ته کشتی، حمال کشتی، وزنۀ تعادل، پارسنگ، بالاست، سنگینی، خنثی کننده، جبرانک
جستجوفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود ی، بررسی، تجسس، تفتیش، تحقیق، پژوهش، اکتشاف، ردیابی، غارنوردی استقصا، استقرا تکاپو[ی] کنجکاوی، اثبات اتود، مطالعه
بازجوییفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود بازپرسی، استنطاق، بازخواست، رسیدگی قضایی، تفتیش، سینجیم تخلیۀ اطلاعاتی تجسس پلیسی▼
مراحل قضاییفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات قضایی، آیین دادرسی، جریانکار در دادگاه، جریان دعوی آیین دادرسیکیفری، آیین دادرسی مدنی، اصول محاکمات حکم، قرار احضاریه، خواست برگ، احضارنامه، حکم
دادخواستفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات ادعانامه، استشهاد، استشهاد محلی، استشهادنامه، عرضحال، اظهارنامه، اظهاریه، اخطاریه، اخطارنامه، احضاریه، خواست برگ، احضارنامه، حکم تفتیش، اجازه ت