تهیدستفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی ره، بیچیز، مستحق، نیازمند، محتاج، بیبضاعت، مسکین، درمانده، ناچار، ناتوان، مفلوک، فلکزده، علیل، ذلیل، آسمانجل، آسوپاس، ندار، نادار، ناک،
تهیدست بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی تهیدست بودن، فقیر بودن، گداییکردن، محتاج بودن، نیاز داشتن آهدربساط نداشتن، پشم درکلاه نداشتن، باد هوا خوردن، آه نداشتن که باناله سوداکردن،
تَهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد تَه، بُن، پایه، قاعده، تکیهگاه قعر، کَف، شکم، زمین، تحت، سطح زیرین ◄ پایینی ریشه، بیخ، شالوده، زیربنا، بنیان، اساس، بنیاد زمین، زمینه، کف، فرش ماتح
تهیهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی وجیستیک، پشتیبانی، اردنانس، تدارک، سورسات، آذوقهرسانی، خدمات، توزیع، پخش، کیترینگ، خدمات تهیۀ غذا بارگیری، آبگیری بارانداز، اسکله، پایانه
امید داشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی اشتن، امیدوار بودن، آرزوداشتن، آرزوی چیزی را کشیدن، آرزومند بودن، انتظار داشتن، توقع داشتن، حسرت بردن، حسرت خوردن، تمنا کردن، دهانش آب افتاد
تهیدست بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی تهیدست بودن، فقیر بودن، گداییکردن، محتاج بودن، نیاز داشتن آهدربساط نداشتن، پشم درکلاه نداشتن، باد هوا خوردن، آه نداشتن که باناله سوداکردن،
گدافرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی - خاص دی، دریوزهگر، فقیر، عاجز، ناچار، مفلس، ندار، تهیدست، نیازمند، عور، بینوا قرض کننده، مقروض، وامدار، آسوپاس، شخص بدهکار انگل، طفیلی
بیملکفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی بیملک، مستأجر، اجارهنشین، خانهبهدوش ندار، تهیدست، خوشنشین اشغالکننده، غاصب متحصن، اعتصابچی وابسته، تابع اجارهدار وامدار غاصبانه