تجارتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی ی، دادوستد، خریدوفروش، بیعوشراء، مبادله، سوداگری، ریسک، سرمایهگذاری، کسب، معامله، قرارداد، انتقال ملک بیع، فروش انگیزه، اشتغال، کارآفرینی،
تجارت کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی تجارت کردن، دادوستد کردن، معامله کردن، مبادله کردن اشتغالداشتن دکان زدن، بنیاد نهادن خریدن، فروختن
التجافرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات ناه بردن، پناهجویی، طلب حمایت، پناه جستن، پناه گرفتن، استمداد استظهار، پشتگرمی، اطمینان
تجارت کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی تجارت کردن، دادوستد کردن، معامله کردن، مبادله کردن اشتغالداشتن دکان زدن، بنیاد نهادن خریدن، فروختن
وابسته بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه وابسته بودن، بهیکدیگر وابستهبودن، تابع و متغیر بودن، واکنش نشان دادن تهاتر کردن، تجارت کردن مساوی کردن، تلافی کردن، جبران کردن
آرمفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه ک، لوگو، برَند، علائم تجاری، نام تجاری (تجارتی)، انگ شمشیر، شیر، خورشید، هلال، صلیب داسوچکش، سواستیکا، عقاب
خطابهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه طابه، موعظه، سخناندرزآمیز، نطق، سخنرانی، سخنوری وعظ، خطبه التجا، التماس، سخنمعترضه ایراد سخنرانی سخنران
اشتغالفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی فعالیت، امرار معاش، معیشت، کسبوکار، کارمندی، کسب، کسبوکار، تجارت، صنعت، هنر، شغل▼ استخدام، خدمت احراز اخذ بهکارگماری، استخدام ◄انتصاب