تئاتر (سالن تئاتر)فرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه (سالن تئاتر)، آمفیتئاتر، سینما، فرهنگسرا لژ، بالکن، پاویون محل اجرای تعزیه، تکیه، حسینیه سالن نمایش، نمایشخانه، سالن
وابسته بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه وابسته بودن، بهیکدیگر وابستهبودن، تابع و متغیر بودن، واکنش نشان دادن تهاتر کردن، تجارت کردن مساوی کردن، تلافی کردن، جبران کردن
همطرازیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت زی، همارزی، همانندی، مطابقه، یکسانی معاوضهپذیری، قابلیت تبادل، معادله، جایگزینی، قابلیت جانشینی، جانشینی، تغییر متقابل اکیوالانس، ایزوتروپی تبادل،
تعادلفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت ، موازنه، تراز، تساوی وضع موجود، همزیستی مسالمتآمیز تقارن، توازی متانت، سازگاری تعادل در دریا، تعادل کِشتی، بالاست تعادل قوا، تعادل طبیعی تراز تجار
اتحادفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت پیوستگی، بههمپیوستگی، اتصال▼، الحاق، پیوند، تقارب، همپوشی، مجاورت، تماس، لمس، اجتماع وابستگی، انسجام یکپارچگی، تراکم ائتلاف، تعاون، یگانگی، همکاری
تبدیلفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر تبدیل، استحاله، دگرگونی، زوال قلب، مسخ انفجار تحول، اِبدال خروج ازحالت اولیه، تغییر بهچیزی دیگر کیمیا، تبدیل مس بهزر تکوین، انقلاب، تکامل، تغییر،