نمایشنامهنویسفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه شنامهنویس، فیلمنامهنویس، سناریونویس سوفوکل، اوریپید، شکسپیر، مولیر، چخوف، ایبسن، برشت، بکت، تنسیویلیامز، پینتر، آرن
تقلیدفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه لید، تأسی، اقتدا، دنبالهروی، پیروی، الگوبرداری، اقتباس نسخهبرداری، استنساخ، رونویسی انطباق، تطبیق تجسم انعکاس، تشابه بهزبان دیگرگفتن، ترجمه، تفس
مشابه عمل کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه عمل کردن، دنبال کردن، همرنگ جماعت شدن، پیروی کردن، منطبق بودن تأسی کردن
پیرویفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت وی، دنبالهروی، ادامه، تأخر [زمان]، تعاقب [در ترتیب]، توالی، تعقیب، تأسی اتباع، تبعیت، اقتدا، ادامه دادن راه، حرفشنوی، اطاعت، رضایت، تأیید اقتباس،
منقبض شدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد ] منقبض شدن، کوچک شدن، جمع شدن خشک شدن، تحلیل رفتن، کم شدن، کاهش یافتن پژمرده شدن، پلاسیده شدن، پژمردن، پلاسیدن، خشکیدن، پوسیدن، تجزیه شدن جمع شدن