بیربطیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه طی، منطق نداشتن، تناقض، منطق سوفسطایی فقدان کاربرد، عدمکاربرد، بیمعنایی، پوچی، بیهودگی انقطاع عدم اهمیت
سفسطهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: فرآیند استدلال سطه، غیرمنطق، مغالطه، مغلطه، مغلطهبازی، لفاظی، لفظپردازی خطای منطقی، تناقض، تناقض درونی پارادوکس، متناقضنما منطق زنانه، شم ایهام، دوپهل
خطافرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال ا، اشتباه▼، غلط، نادرستی، سقم، ناصوابی، خلاف باطل، بطالت، امرمحال ناواقع بودن، نابودی، عدم دوری ازحقیقت، انحراف خطای منطقی، تناقض، تناقض در
بیثباتیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام یثباتی، بوالهوسی، تغییر عقیده▼، تجدید نظر، ازگذشتهبریدن، توبه نادرستی، فقدانوظیفه، خیانت، فرقهگرایی چشمپوشی تناقضگويى، فقدانمسئولیت،
تلونمزاجفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام نمزاج، تفنن، بوالهوسی، بازیگوشی، بیثباتی فکری، بیعزمی، عیاشی، ولنگاری▼ رفتار غیرعاقلانه، جانبداری، جبههگیری، پیشداوری تغییرپذیری تن