تأثیرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت یر، اثر، نفوذ، گیرایی، توانایی، تسلط، چیرگی، احاطه بازتاب، پرتو، دامنۀ عمل کارآیی، بازدهی توان، برتری، بزرگی جاذبه، دافعه خوشنامی، اقتدار نقش عمده،
تأثیر داشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت تأثیر داشتن، اثر داشتن، ارتباطداشتن، بُرد داشتن نفوذ داشتن، حرفشدررو داشتن، بهحرفش گوش دادن، مهم بودن اثر گذاشتن (بخشیدن، کردن)، کارگر بودن، بیتأث
تأثیر قوی گذاشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عواطف عام وی گذاشتن، متأثر کردن، اثر (نشان) گذاشتن، تعجب برانگیختن، جلب توجه کردن، متعجب کردن
بااستعارهگفتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: انتقال عقاید و ماهیت آن بااستعارهگفتن، مثل گفتن، تمثیلزدن، بهکنایه گفتن، اشاره داشتن
حکایت نیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب نی، شکایت نی، قصه، تمثیل حکایت جداییها، درد فراق، آتشعشق، جوشش عشق مذهب مختار، مذهب منسوخ وحی، قرآن، عنایت الهی، هدایت و ارشاد مرشدغیبی، وحی نبوت دل
الگو بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم بودن، نشان دادن، راهنمابودن، راه صحیح را نشان دادن پیشتازبودن، نمونه بودن، سرمشق بودن تمثیلکردن، توضیح دادن، مثال گفتن ازکسی نقلقول شدن، ذکر شدن، اقت
استعارهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: انتقال عقاید و ماهیت آن استعاره، کنایه، مثل، مجاز حکایت تمثیلی، کلیله و دمنه، موشوگربه مستعارٌله، مستعارمنه