تمامعیارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی عیار، کامل، تمام و کمال، بهتمام معنا، عالی، درجه یک، درمنتهای کمال، بهغایت کمال، تام پخته، بالغ، بالغه، رسیده ایدآل (ایدهآل)، آرمانی، کلا
تمام نکردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ عمل ام نکردن، ناتمام گذاشتن، رهاکردن، نیمهکاره (زمین) گذاشتن، نادیده گذشتن، فروگذاردن، غفلت کردن سمبل کردن، ماهر نبودن، کم گذاشتن بهنتیجه نرسیدن،
تماس داشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی اشتن، تماس گرفتن، رابطه برقرارکردن، ارتباط گرفتن (یافتن)، سراغ گرفتن
دور تمامفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی م] دور تمام، مدار دَوَران راه کمربندی، راه مداری، دورکامل، دور ورزشگاه، میدان، دورافتخار، دور برگردان
التماسفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی - خاص استغاثه، تضرع، لابه، استدعا، تقاضا، تمنا نماز، خضوع خواهش، مراد، کام، حسرت، رویا، طمع، مقصود، منظور، هوس، آرزو ازوجز (ازوچز)
تمامعیارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی عیار، کامل، تمام و کمال، بهتمام معنا، عالی، درجه یک، درمنتهای کمال، بهغایت کمال، تام پخته، بالغ، بالغه، رسیده ایدآل (ایدهآل)، آرمانی، کلا
تماس داشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی اشتن، تماس گرفتن، رابطه برقرارکردن، ارتباط گرفتن (یافتن)، سراغ گرفتن
دور تمامفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی م] دور تمام، مدار دَوَران راه کمربندی، راه مداری، دورکامل، دور ورزشگاه، میدان، دورافتخار، دور برگردان
لمسفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی تماس، حس تماس، بساوایی، لامسه، برخورد، دستمالی، دست خوردن، مَسح اصطکاک، مجاورت ارتباط، معاشرت آغوش، بوسه، بوس، ماچ، نوازش
کتمانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط تمان، پوشاندن، پنهانکردن، اخفا، پردهپوشی، نهفتگی مخفیکاری، استتار پنهان شدن، اختفا، محل اختفا حجاب، پوشش حبس، گوشهگیری تجاهل، تظاهر (ادعا)