انگیزشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام ، ترغیب، تشویق، تحسین، تهییج، وسوسه، اغوا، تطمیع، فریب، فشار، تأثیر امر بهمعروف، امر، دستور نهی ازمنکر، نهی، بازداشتن ترویج، اشاعه، عاد
عارضیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: وجود عارضی، عرضی، خارجی، بیگانه، بیرونی [مجرد] ازبیرون بهدستآمده، اکتسابی، کاشتهشده، القاشده، تلقین شده متعالی، مافوق، برتر ظاهری، بیرونی [فضا] کمکی،
فروکنشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت روکنش، فروکردن، ادخال، فروبردن، دخول، ورود بهعنف تزریق، واکسناسیون، آبلهکوبی، کاشت، تلقیح، خالکوبی القا، تلقین، بدآموزی
فروکردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت کردن، فروبردن، داخل کردن، وارد کردن، جای دادن، چکش زدن، میخ کوبیدن، کوبیدن درمایع فروبردن، درآب گذاشتن، زیر آب کردن، غوطه دادن، غوطهورساختن، غرق کر