موبایل و تلفنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط ، تلفن همراه، موبایل، آنتن دادن، سرویس پیام کوتاه، اساماس، سیمکارت، هندزفری، ویبره، ویبراتور، مسیر، مشترک موردنظر تلفن، بیسیم، تلفنمنشی،
تلف شدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی دن، هلاک شدن، جان خودراازدست دادن، نیست شدن خفه شدن، غرقشدن خراب شدن، متلاشی شدن، تجزیه شدن زیر آوار ماندن، سوختن کشته شدن، بهقتل رسیدن، اعدام
تلف کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ن، جان کسی را گرفتن، غرق کردن، سوزاندن، له کردن، قربانی گرفتن
تلفظفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه فظ قرائت، تلاوت، خواندن، مطالعه قوانین قرائت: آهنگ، تکیه (استرس)، هجا، اشتقاق، بخش، ادغام، اسکان آوانویسی، الفبای آوان
تلفظ کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه کردن، ادا کردن، خواندن، قرائت کردن، تلاوت کردن، برزبان آوردن، گفتن، بیان کردن، حرف زدن، اظهار کردن پیش خواندن، صداکردن
موبایل و تلفنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط ، تلفن همراه، موبایل، آنتن دادن، سرویس پیام کوتاه، اساماس، سیمکارت، هندزفری، ویبره، ویبراتور، مسیر، مشترک موردنظر تلفن، بیسیم، تلفنمنشی،
کتاب راهنمافرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط ب راهنما، دستورالعمل راهنمای تلفن، دفتر تلفن، فهرست، کتابمرجع نقشه
وسیلۀ شنواییفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ایی، سمعک، موبایل و تلفن، هدفون، گوشی، واکیتاکی، بیسیم، مخابرات میکروفن، مگافون، بلندگو، وسیلۀ ضبط، وسیلۀ برقی
بلندگوفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی لیدکنندۀ مصنوعیصدا، مگافون، باند، گوشی تلفن، زنگ در، زنگ دوچرخه، بوق، آمپلیفایر ≠ میکروفن، دهنی، وسیلۀ شنوایی
گزارش کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط کردن، بازگو کردن، رساندن، منتقل کردن تلفن کردن بیان کردن