تلافیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) تلافی، جبران، مقابله، قصاص، انتقام کیفر، مکافات، پاداش تنبیه، جزا، سیاست، مجازات بدهبستان اعاده، استرداد
تلافی کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) افی کردن، عیناً پس دادن، قصاصکردن، اعاده کردن، برگرداندن، جبران کردن، مجازات کردن
تلافیجویانهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) لافیجویانه، کیفری، متقابل، تنبیهی، جزایی، برقرارکننده
ترافیکفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت عبورومرور، رفتوآمد، آمدوشد، ایابوذهاب، تردد، ترابری ترافیک روان (سبک) توقف، پارک کردن تراکم، گیرترافیکی، صف، ازدحام، شلوغی، ترافیک سنگین
کنترل ترافیکفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت رل ترافیک، مقررات راهنمایی خیابان یکطرفه چراغ راهنمایی، علائم راهنمایی خط پیوسته، خط عابر پیاده، جدول، بریدگی محدودۀ ترافیک، منطقۀ ممنوعه پارکومتر،
) اجردهندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات اجردهنده، تلافیکننده، پاداشدهنده، سخاوتآمیز، نظر بلند سودآور دارای ثواب، ثوابدار
انتقامفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی ام، تلافی، مجازات استیفای حقوق، قصاص، کینۀ قبیلهای کینه، بغض، غرض، حسادت
انتقام گرفتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی نتقام گرفتن، تلافی درآوردن، آشبرای کسی پختن (با یک وجب روغن روی آن)، کینه نشان دادن، کینهجویی کردن، تلافیکردن
جبران کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت جبران کردن، عوض دادن، تلافیکردن، دلجویی کردن تضمین کردن، برگرداندن جایگزین شدن، جابهجاشدن تراز کردن، تعادل ایجاد کردن تقاص پس دادن
انتقامجوفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی تقامجو، کینهجو، تلافیکننده، تلافیجویانه، دشمن، بیرحم، رنجیده