تقارنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل قارن، قرینگی، تناسب، همسازی، سازواری، موازنه دوسوپیوستگی، همبستگی ترتیب، تعادل، بهقاعدگی انطباق، همنهشتی، تساوی، برابری همانندی، تجانس، همگنی توازی
تقربفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت رب، نزدیک شدن بهدیگری، تمایل، حرکت بهطرف چیزی، نزدیکی، تماس، میل دسترسی، وصول، حصول، وصال نزدیکی بهموضوع، رویکرد، رهیافت، برخورد، فتح باب، درجریا
تقاربفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ] تقارب، همگرایی، بههمنزدیک شدن تماس، لمس، ملاقات، معاشرت، دیدوبازدید تلاقی، تصادف، برخورد یگانگی، اتحاد نزدیکی، تقرب، مجاورت حرکت گازانبری، محاصره
تقاربفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ] تقارب، همگرایی، بههمنزدیک شدن تماس، لمس، ملاقات، معاشرت، دیدوبازدید تلاقی، تصادف، برخورد یگانگی، اتحاد نزدیکی، تقرب، مجاورت حرکت گازانبری، محاصره
مستقرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: فضای عام تقر، واقع، واقع در، قرارگرفته در، مترتب، جایگیر، مستقرشده شهرنشین
خویشاوندیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه ویشاوندی، خویشی، همخونی، بستگی، قرابت، تقارب مادرتباری، نظاماجتماعی، شجرهنامه برادری اجداد، آباء، پدران، نیاکان، ولایت، ولی نپوتیسم، آتاویسم سنخیت