تقدیس کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب کردن، تطهیر کردن، (ازگناه) پاک کردن، پاک کردن گرامیداشتن، تجلیل کردن
تقسیم کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت کردن، بخش کردن، طبقهبندیکردن، قاچ کردن، نصف کردن کوتاه کردن تخس کردن
تقدمفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم قدم، پیشی، سبقت، جلوبودن ازدیگران، تقدم درترتیب، پیشدستی سِبَق، [تقدم زمانی] ◄ تقدم [در زمان]، گذشته جلو، جلودار، طلایه، پیشقراول، پیشاهنگ، اول صف،
تقدمفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان قدم، سابق بودن، تقدم زمانی، ازلیت، وجود ازپیش، پیشساختگی پیش درآمدن، سرآغاز، پیشدرآمد قبلیگری، اولیت قبلی، لمی، اولی، ماتقدم اصالت ماتقدم، اصولفطر
تقدیرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام ، سرنوشت، آتیه، وقایعآتی قسمت، نصیب، بودنی، آبشخور، بخت، طالع، اقبال، شانس محشر، قیامت، معاد، آخرت ◄ اصول دین شگون، طالع سعد و نحس ◄ فال
عَرضهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی - خاص رضه، پیشنهاد، ایجاب، تعارف، تقدیم، پیشکش، دهش پیشنهادقیمت، ارائۀ قیمت، اُفر، ایجاب، تعیین نرخ مزایده، مناقصه، فروش انتخاب تصمیمسازی
عَرضه کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی - خاص ه کردن، پیشنهاد دادن، قیمتدادن، تقدیم کردن، نثار کردن، تعارف کردن، پیشنهاد کردن، دادن، مطرح کردن وسوسه کردن، سر زدن فروختن، تهیه کرد
عَرضهشدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی - خاص عَرضهشده، پیشنهادی، ارائهشده، تقدیمی، درمعرض آگهیشده، فروشی، برایفروش، حراجی
هدیهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی نه، عطیه، ارمغان، یادگاری، تُحفه، تقدیمی، جایزه، پاداش، تعارفی، سوغات، رهاورد، چشمروشنی، ازآب گذشته، جاخالیبا، سرراهی، توشه، اقورراهی، آقو
دهشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی دن، اعطا، انتقال، ارسال، ادا، اهدا، واگذاری، مصالحه، تسلیم، تقدیم، اجابت بخشش، احسان، عطا، داد، هبه، صلح، اعانه، انفاق، فداکاری، لطف ◄ ذینفع