تقبل کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی کردن، متحمل شدن، تقبلپرداخت کردن، سهیم شدن بودجهگذاشتن، خرج داشتن
تابلوی نقاشیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه نقاشی، پرده نقاشی، نقاشی، تصویر، نقاشی دیواری، مرقع طرح، عکس، رسم، پسزمینه، پلان، طرح کلی، خطوط اصلی، خطوط کلی، اسکلت
تقبل کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی کردن، متحمل شدن، تقبلپرداخت کردن، سهیم شدن بودجهگذاشتن، خرج داشتن
پرداختفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی خت، تقبل مخارج، ادایتعهدات، واریز، تسویه حساب، حوالهکرد، بازپرداخت، پرداخت هزینهها، خرج تأیید پرداخت، رسید، مفاصا، قبض رسید، حواله، دریافت
پرداختکنندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی ] پرداختکننده، تقبلکننده، مادرخرج قابل پرداخت، پرداختنی دیداری، رؤیتی
رغبتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام ، التزام، تقبّل، داوطلبی، تعهد، تمایل بهانجام کاری، تمایل بهقبول زحمت، آمادگی، خودجوشی حسن نیت، نیکخواهی اشتها، علاقه بهچیزها، تمایل،
راغب بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام غب بودن، آمادۀ انجام کاریبودن، داوطلب بودن، تقبّل کردن، قبول زحمت کردن، رغبت داشتن، اراده کردن نظرداشتن، قصد کردن، همراهی کردن، رضایت دا