تغذیهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت یه، صرفِ غذا، غذاخوری، خوردن، تناول، بلع، اکل، افطار هضم، گوارش، جذب، تحلیل، نشخوار شرب، نوش مصرف، دلگی، شکمچرانی، پرخوری دستگاه گوارش ◄ معده تنقل
عدمنگهداریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی عدمنگهداری، برکناری، واگذاری، تحویل، تخلیه اعراض، انتقال، نقلوانتقال، انتقال ملک ارائه برای فروش ومصرف، فروش گسستن، رها کردن، رهاسازی، ترخی
محلتغذیهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت اخوری، کانتین، آشپزخانه، مطبخ، آبدارخانه، سالن پذیرایی، چلوکبابی، حلیمپزی، کلهپزی، رستوران، سلف، سلفسرویس، ساندویچی، بار، کافهتریا، کافیشاپ، کا
پذیرشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ش، جذب، مکش، حل، هضم، مصرف، تغذیه، انحلال، [در درون خود پذیرفتن] قبول، استقبال، پیشواز، آغوش باز، خوشامد، دعوت، نامنویسی، اسمنوشتن، بهفرقه پذیرفتن
مرضفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ی، بینظمی، علت، عارضه، مبتلابه، مریضی، ابتلا، ناعلاجی مرض مادرزادی سوء تغذیه، مرض بدخیم، امراض عصبی بیماریهای واگیر، بیماریهمهگیر، امراض م