تعقیب کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی تعقیب کردن، پیگرفتن، جستن، دنبال کردن ادامه دادن، پیگیریکردن
تعقیب قانونی کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات انونی کردن، ادعانامه تنظیم کردن، کیفرخواست تنظیم کردن، دادخواهی کردن، توطئه کردن، دروغگفتن
تعقیب کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی تعقیب کردن، پیگرفتن، جستن، دنبال کردن ادامه دادن، پیگیریکردن
دنبالکردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت کردن، تعقیب کردن، ازپشتآمدن، بهدنبال آمدن [زمان]، ازپی آمدن [ترتیب]، دنبال کردن، پیروی کردن، تبعیت کردن، اقتدا کردن، تأسی جستن، تأسی کردن ادامه داد
قابل اتهامفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات ام، قابل تعقیب قانونی، قابل پیگرد، قابل اسناد، نسبتدادنی، نکوهیده، محکومشدنی شنیع
جُستنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود ش کردن، تعقیبکردن، جوییدن، جستجو کردن، جویاشدن، رد کسی (چیزی) را گرفتن، ردیابی کردن، سراغ گرفتن، پرسوجو کردن
بهدنبال آمدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان ] بهدنبال آمدن، بعداً اتفاق افتادن، آمدن تعقیب کردن، ازپی آمدن جانشین شدن