تعدیلفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت ل، توازن، تعادل ایجاد تعادل، متعادل کردن، متوازن کردن سازش وزنۀ تعادل، پارسنگ
تعدیل کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت کردن، موازنه کردن، مساویکردن، مخالف عمل کردن، تقابل داشتن تضمین کافی گرفتن، مآلاندیشی کردن، پوشش بیمهای داشتن، پوشش گرفتن، محتاط بودن بدهبستان کر
تعجیلفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان ل، زود بودن، سحرخیزی، شتابزدگی، شتاب، سرعت، سراسیمگی، عجله، فعالیت تسریع، تندی، بلافاصلگی، بلادرنگی، فوریت، لحظهای بودن سبقت، پیشدستی▼ تبادر
تعدیلکنندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت یلکننده، معتدلکننده میانجی التیامبخش، تسکیندهنده مهارکننده، افسار، کمند
جشنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی گرفتن، تعطیلی، عید، مهمانی، شادمانی، خوشی، بزم جشنواره، فستیوال، کارناوال، روز مخصوص مراسم، نمایش باشکوه عید نوروز، عید فطر، عید قربان، دهه
روز مخصوصفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی یومالله، تعطیلرسمی، یادواره، روز جهانی-، ، سالگرد، مراسم مذهبی، عید روز جمهوری، سالگرد انقلاب، دهۀ فجر جشن، جشنواره، فستیوال، نمایش باشکوه
عدماستفادهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی استفاده، وقفه، تعلیق، دستکشیدن، تعطیل، سکون، رکود، بیکاری، عدم فعالیت امساک، پرهیز، اجتناب پسانداز، ذخیره، انبار عدم استعمال، متروکی، نابابی
مجالفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عمل داوطلبانه فرصت، فراغت، تفریح، اوقات فراغت، وقت آزاد، تعطیلی، مرخصی، بازنشستگی، بیکاری، عدم فعالیت نبود عجله، آسایش، استراحت سرگرمی، ورزش امکان، میدا
بستهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل ته، گرفته، مسدود، خفه، چفت، سدشده، جلوگیریشده ناگشاده مُنحل، تعطیلشده، برکنار بلوکه، مسدودشده و غیرقابل برداشت سرپوشیده