تعصبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال ، غرض، تمایل ترجیح، طرفداری، تبعیض، اجحاف، بیعدالتی عصبیت کوری حمایت، حمیت، غیرت، فرقهگرایی تعصب ملی، تبعیض نژادی، نژادپرستی، آپارتاید، ب
تعجب کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ردن، درشگفت ماندن، متعجبشدن، شگفت آمدن، عجب آمدن، حیرت کردن، متحیر بودن، متعجب بودن، ماندن، مات ماندن، انتظار نداشتن انگشت تعجب به دهانگرفتن
تعجب برنیانگیزفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی یانگیز، معلوم، مورد انتظار، عادی، معمولی، مأنوس، منتظره
تعجب نکردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ] تعجب نکردن، تعجب خود را ظاهرنکردن، بیعاطفه بودن شک کردن، تا آخرش را خواندن، فهمیدن، انتظارداشتن، آرام ماندن
تعصبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال ، غرض، تمایل ترجیح، طرفداری، تبعیض، اجحاف، بیعدالتی عصبیت کوری حمایت، حمیت، غیرت، فرقهگرایی تعصب ملی، تبعیض نژادی، نژادپرستی، آپارتاید، ب
خودرأییفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام خیرهسری، اطمینان، دگماتیسم، پیشداوری، تعصب، غیرت، غرور استبداد، بیرحمی خشونت، سختگیری، کوتهفکری، کوری اطمینان چیز ثابت تاریکاندیشی، ک
فرقهگراییفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب گرایی، جداییطلبی، کنارهگیری، انحصارطلبی، تعصب، مناقشه، سرپیچی، اختلاف نظر، نظر مخالف، بیثباتی دودستگی، تشتت، تفرقه، تشتت آرا، پراکندگی، تفرق، تنو
بیعدالتیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات نصافی، سوءقضاوت، عدم تشخیص، ظلم، اجحاف، زور، ستم، تطاول، دستدرازی، تعدی، تجاوز، غصب، عمل بیرحمانه حمایت ازخویشاوندان، پارتیبازی، آشنابازی، اجح
موردظلم قراردادنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات وردظلم قراردادن، بیعدالتی کردن، ظلم کردن، جانب حق را رها کردن، بدرفتاری کردن، بد بودن تبعیض گذاشتن، تفاوت گذاشتن، جانبداری کردن، جانب گرفتن، طر