تعبیه کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد کردن، وارد کردن، معرفیکردن، گنجاندن درغلاف کردن انداختن، جا دادن، سُراندن، درمیانچیزی جا دادن، کاشتن، فرو کردن حل کردن، نفوذ کردن
تعمیر و نگهداری خودرو: آچارکشیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت گهداری خودرو: آچارکشی، اتوسرویس، بالا گذاشتن، بالانس چرخ، بادگیری، آهنگری، میزانفرمان، بالانس چرخ
تدبیرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی اره، چاره، روش، وسیله، مصلحت، اقتضا، انتخاب، راه، تکنیک، راهحل تمهید، چارهاندیشی، درایت، اندیشه سیاست، شگرد، دیپلماسی، نکات خاص، راهوچاه،
تعمیرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ، نوسازی، تجدید، تازه سازی، مرمت، رفو، صافکاری، بتونهکاری، درستکردن، تعویض قطعات، پنچرگیری جراحی پلاستیک وصله، پینه، تقویت
تعمیر کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ردن، اصلاح کردن، ترمیمکردن، بهتر کردن، رتوش کردن، صافکاریکردن
تفسیرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: انتقال عقاید و ماهیت آن ر، تعبیر، تأویل، ترجمه▼، تعریف، بیان، توضیح، پرداخت، پردازش تعبیر خواب، خوابگزاری انتقاد مستفسر، خواهان توضیح و تفسیر
خوابفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عمل داوطلبانه نوم، چُرت، قیلوله، استراحت خواب زمستانی، خلسه، اغما، کُما، بیحسی فیزیکی گهواره، بالش، متکا، نازبالش، تخت، رختخواب، ملافه، ملحفه، شمد، روا
گاف کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال ردن، اشتباه لپی کردن، دستهگل بهآب دادن، دستوپاچلفتی بودن نتیجه ندادن، شکست خوردن درستنفهمیدن، بد تعبیر کردن اشتباهیگرفتن، اشتباه گرفتن
تفسیر کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: انتقال عقاید و ماهیت آن تفسیر کردن، معنی کردن، توضیحدادن، تعبیر کردن
تجسم غیرواقعیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه تجسم غیرواقعی، جلوۀ وارونه، تصویرخلاف واقع، تصویر غلط تقلید ادبی، هجو، تعبیر هجو آمیز تحریف، تحریف تاریخ، غیرحقیقت کا