انطباقفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه زگاری، تطابق، تطبیق، تحلیل رفتن، جذب شدن، حلشدن، شبیه شدن، تشبیه تنظیم، آمدن، کوک
تواناییفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت ی، قابلیت، پتانسیل، حساسیت، استعداد عُرضه، یارا، بخار، مایه، مدیریت، نا، رمق، بُنیه، توان▲ نیروی بالقوه، امکان صلاحیت، کارآیی، ید بیضا، ید طولا، مها
استعدادفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت ستعداد، قابلیت، پتانسیل، آمادگی، مستعد بودن، توانایی حساسیت، آسیبپذیری، ضعف احتمال، توانایی، شایستگی، بالقوه بودن، نهان بودن، عامل بالقوه، ذخیره، ا
چشمفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی یده، بیننده، بصر، عین کاسۀ چشم، تخم چشم، قرنیه، مردمک، عنبیه، عدسی، سفیدی چشم، زجاجیه، رتینا، شبکیه، عصب بینایی، مشیمیه، غده اشک، ابرو قدرت دید،
کمسوییفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ضعف چشم، عیوب چشم، دوربینی، نزدیکبینی، چشم چپ، لوچی، دوبینی، آستیگماتیسم، کاهش تطابق، پیرچشمی، کوررنگی، شبکوری بیماریهای چشم: آبمروارید، آب آ