تضعیف شدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت شده، بیرمق، ناکار، نحیف، گرسنه پنچرشده، پنچر، کاهنده کهنه، دست دوم، مورد استفاده خسته بههمریخته، زوال یافته پژمرده، پوسیده، تجزیه شده نارسا، خنثا
ملتمسفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی - خاص تضرع، مستدعی، خاضع، سائل، عاجز، زاریکننده ملتمسانه، عاجزانه، التماسآمیز، لابهکنان
التماس کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی - خاص تضرع کردن، استدعاکردن، بهدستوپای کسی افتادن، بهپای کسی افتادن، عجزولابه کردن، بهآسمان رفتن وبهزمین آمدن، درخواست کردن، دست دراز
نمازفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب تضرع، نیایش، طاعات، عبادات، زیارت، ذکر، خضوع نمازمیت، نماز وحشت، دعای کمیل، نافله ادعیه، اذن دخول، انیکاد (وانیکاد)، دعای توسل، زیارت عاشورا عمل،
التماسفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی - خاص استغاثه، تضرع، لابه، استدعا، تقاضا، تمنا نماز، خضوع خواهش، مراد، کام، حسرت، رویا، طمع، مقصود، منظور، هوس، آرزو ازوجز (ازوچز)
شیونفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی به، زاری، تضرع، سوگواری، نماز وحشت، الفاتحه (فاتحه) گریه، مویه، ناله، ضجه، هقهق، هلهله، ناله و فریاد، فغان و شیون بلند، غیه اشک، سرشک، خونا