تشکیل دادنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت کیل دادن، درست کردن، شکلدادن، ساختن، آمیختن، سنتز کردن، ترکیب کردن یار گرفتن، سازماندهی کردن، ثبت کردن، دایر کردن، تأسیس کردن، منظم کردن جمع کردن، گ
تشکیلدهندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت تشکیل‌دهنده، متعلقه، لاینفک، داخلی، ذاتی ترکیب کننده، ترکیبدهنده، چسباننده، وصل‌کننده سازمانی
تشکرکردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی ردن، سپاس گفتن، مرسیگفتن، ممنون بودن، امتنان داشتن، شکرگزار بودن، قدر دانستن، تصدیق کردن، پاداشدادن، جبران کردن
تشکیلات مذهبیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب م] تشکیلات مذهبی، روحانیت سازمان حوزۀ علمیه، حوزه، مدرسین، طلاب سازمان مسجد، امام جماعت، بسیج سازمان کشوری روحانیت، سازمان شهری روحانیت، امام جمعه،
تاریکفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی یک، تیره، ظلمانی، قیرگون، سیه‌فام، بی‌فروغ، تیره‌وتار، کم نور تار، کدر سیه‌چرده، سیاه‌پوست، سیاه
ناباوریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال ناباوری، عدم اعتقاد، عدم قبول، نظر مخالف تشکیک، سوء ظن، بدبینی تکذیب، نفی، انکار دگراندیشی، دیگراندیشی، ضدیت، بدعت، لامذهبی بوالهوسی، بی‌ثب
تشکیلدهندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت تشکیل‌دهنده، متعلقه، لاینفک، داخلی، ذاتی ترکیب کننده، ترکیبدهنده، چسباننده، وصل‌کننده سازمانی
تشکیلات مذهبیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب م] تشکیلات مذهبی، روحانیت سازمان حوزۀ علمیه، حوزه، مدرسین، طلاب سازمان مسجد، امام جماعت، بسیج سازمان کشوری روحانیت، سازمان شهری روحانیت، امام جمعه،
ایدهسازیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اندیشۀ خلاق سازی، تشکیل مفاهیم، مفهوم‌سازی، مثل‌سازی برداشت، استنباط، نظر، استنباط شخصی، یافته، دیدگاه، زاویۀ دید تصور، رؤیا، اندیشه تصویر ذهنی، مفهوم،