تدبیرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی اره، چاره، روش، وسیله، مصلحت، اقتضا، انتخاب، راه، تکنیک، راهحل تمهید، چارهاندیشی، درایت، اندیشه سیاست، شگرد، دیپلماسی، نکات خاص، راهوچاه،
تدبیرکردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ردن، نقشه ریختن، اثرداشتن، تأثیر داشتن، بهدام انداختن توطئه کردن، نقشه کشیدن، دسیسه کردن (چیدن)، پاپوش برای دیگری دوختن، تحریک کردن چارهاند
پنداشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اندیشۀ خلاق شتن، انگاشتن، انگاردن، تصورکردن، تدبیر کردن، ساختن، خیال کردن، آسمانرا سیر کردن، در فکروخیال فرورفتن
خبرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط م] خبر، اخبار خبر خوش، مژده، نوید، بشارت، تبشیر، مژدهدادن، شادی، وعده، قول خبر بد، شوک، خبر شوکهآور، نامرادی، وعید، تهدید آوازه، معروفیت، در
وسیله کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ] وسیله کردن، استفاده کردن، سودبردن اختیار دادن، توان دادن، منصوب کردن، گماشتن تدبیر کردن وسیله قرار دادن، توسل جستن (کردن)، متشبث (متوسل) شد
تدابیرجنگیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عمل داوطلبانه جنگی، رزمآرایی، استراتژی، تاکتیک، نبرد ائتلاف، عملگرایی، برنامه، تدبیر، علوم سیاسی، ادارۀ امور، حکمرانی مانور، رزمایش، نقشۀ جنگی، حرکت س
نیرنگفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عمل داوطلبانه حُقه، کَلَک، حیلۀ جنگی، تدبیر، سیاست بهانه، غیرحقیقت، فریب، تردستی دام، تَله، گیر، ورطه تزویر، ریاکاری، سالوس، دورویی