تسهیمفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی ، تقسیم، تعیین سهم، تعیین حصه، تخصیص، سرشکن، توزیع، پخش، تدارک، تهیه افراز نسقبندی اختصاص ◄ خاص بخش
محدودیتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد یت، سهم معین، تعیینسهم، تسهیم محدود نمودن، تحدید کوچکی حبس، بازداشت
محدود کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد عل] محدود کردن بستن، مشخص کردن، خط کشیدن عرصه را تنگ کردن مشروط کردن سهم هرکس را دادن، تسهیم کردن پایان دادن کم کردن
سهم بهاندازه دادنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود اندازه دادن، تقسیم کردن، بهره دادن، سهیم کردن، تسهیم کردن سهم داشتن، سهیم شدن
دراختیارداشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی یارداشتن، تحت فرمان داشتن، مسلط بودن، احاطه داشتن تخصیص دادن، تسهیم کردن بسیج کردن بخشش کردن ارائه کردن جولان دادن، دواسبه تاختن لذت بردن، تح
تعیین مقدار کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت مقدار کردن، بستن، کمیت چیزی را تعیین کردن، وزن (توزین) کردن، مقدار چیزی را تعیین کردن، باعددورقم نشان دادن، درقالب اعداد و ارقام بیان کردن، رقم (مبل