تسلیحاتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) ، تولید سلاح، کارخانۀاسلحه، اسلحهخانه، زرادخانه، صنایع دفاع
نامگذاریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه نامگذاری، تسمیه، تعریف، خطاب، اسمگذاری
سلاحفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) سلاح، حربه، تسلیحات، اسلحه▼ استفاده از اسلحه، کمانگیری، آتشباری▼ وسیله
تسویهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت یکسان کردن، تساوی، هموزن کردن، توزین تسطیح، تراز کردن، تعدیل مقابله بهمثل، همبستگی، تلافی، جبران استاندارد نصف کردن، عمود منصف، خط استوا، نیمه پردا
انباشتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم چیز انباشته، خرمن، توده، کومه، انبار اسلحهخانه، تسلیحات بار، مالالتجاره، سرمایه، مایه، ثروت کلکسیون، مجموعه باغ وحش آشغال انباشت اقتصادی ◄ افزایش س
صاف بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل صاف بودن، صافی، روانی، لیزی، همواری [ مستقیم 249] صافکردن: تسطیح، اتو، ساب، پرداخت، صیقل، بادگیری اسفالت چیز صاف: آیینه، آبساب، موزاییک، چیز افقی [◄