تسلیمفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) م] تسلیم، واگذاری فرمانبرداری، اطاعت، فروتنی حلم، توکل، تقوا رخوت، بیحالی کاپیتولاسیون، انقیاد واگذاری تاجوتخت، چشمپوشی تمکی
تسلیم شدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) تسلیم شدن، سپردن، واگذار کردن، تفویض کردن، ازدست دادن زیر اخیه رفتن، دراختیار کسی بودن، پر انداختن تن بهقضادادن، تسلیم تقدیر ش
تسلیمشدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) سلیمشده، صلحجو، مطیع، موافق، ملایم، نرم مظلوم
بهخواهشهای نفس تسلیم شدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام هخواهشهای نفس تسلیم شدن، ول گشتن، عیاشی کردن، شهوترانى کردن، افراط کردن، آزاد بودن وسواس داشتن، مشکلپسند بودن بیتقوابودن
تسلیحاتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) ، تولید سلاح، کارخانۀاسلحه، اسلحهخانه، زرادخانه، صنایع دفاع
تسهیمفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی ، تقسیم، تعیین سهم، تعیین حصه، تخصیص، سرشکن، توزیع، پخش، تدارک، تهیه افراز نسقبندی اختصاص ◄ خاص بخش
تسلیم شدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) تسلیم شدن، سپردن، واگذار کردن، تفویض کردن، ازدست دادن زیر اخیه رفتن، دراختیار کسی بودن، پر انداختن تن بهقضادادن، تسلیم تقدیر ش
بهخواهشهای نفس تسلیم شدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام هخواهشهای نفس تسلیم شدن، ول گشتن، عیاشی کردن، شهوترانى کردن، افراط کردن، آزاد بودن وسواس داشتن، مشکلپسند بودن بیتقوابودن
نرم شدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی شدن، رسیده شدن تسلیم شدن، راه دادن سست کردن، شُل کردن، ریلکس کردن، آسودن
عدم انتظارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تداوم اندیشه عدم انتظار، تسلیم، نومیدی، عدم احتمال، نامرادی اسباب تعجب، عمل غافلگیرانه، شبیخون، عملغیرمنتظره، خبر شگفتآور، سورپریز حیرت، شگفت، برگشتنِ و
مستعفیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام ت] مستعفی، تسلیم متقاعد، بازنشسته، بازنشست قبلی، پیشین کنارهگرفته