تَر بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی ل] تَر بودن، مرطوب بودن تَر شدن، نَم کشیدن، باران خوردن، خیس شدن، خیس و مرطوب شدن، گریستن
پارچهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد واع منسوج وپارچه:}، آستری، فاستونی، حریر، دیبا، اطلس، زربفت، ساتن متقال، چیت، کرباس، چلوار، مخمل، توری، گاز، پرنیان، پرند، وال، پشمی، کتان، کتانی، ل
تَر بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی ل] تَر بودن، مرطوب بودن تَر شدن، نَم کشیدن، باران خوردن، خیس شدن، خیس و مرطوب شدن، گریستن
سایبانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد تر، آفتابگیر، آفتابگردان، بارانگیر، پرده، پلک، مژه آلاچیق ≠ سایه ◄تاریکی
ستارهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ عام تر، کوکب، نجم، اجرام سماوی (آسمانی، فضایی، فلکی)، انجم ستارۀ شمال صور فلکی، صورت فلکی، دباکبر، دب اصغر کهکشان راه شیری سحابی، ابرنواختر، سوپرنوو
[صفت] نوفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان ازه، تَر، تروتازه، جدید، نوین، بکر، کارنکرده، آکبند، صفر، دست اول نوبر، آبدار، سرحال، شاداب، باطراوت، سرسبز بدیع، مدرن▼ متأخر جدیدالتأسیس، نوپا، نوظ