ترکفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام م] ترک، ترک عادت ترک استفاده، عدم استعمال، برکناری، عدماستفاده ویرانی، زوال تمرین نداشتن، عدم مهارت ترک اعتیاد، بازپروری
ترک کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام کردن، ترک عادت کردن پشتپا زدن، دل برداشتن، پشت بهچیزی کردن، ازسر چیزی گذشتن، ترک تعلقات کردن صرفنظر کردن شانه خالی کردن
تَر بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی ل] تَر بودن، مرطوب بودن تَر شدن، نَم کشیدن، باران خوردن، خیس شدن، خیس و مرطوب شدن، گریستن
میانجیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) ترک، واسطه، حَکَم، داور، عاقد، دلال، دلالمحبت، دلاله، محلل، کارچاقکن، مدیوم، رابط عالم غیب، پایمرد تعدیل کننده
شیارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل ار، چروک، شخم، چین، آج، برش، دره تَرَک، درز، پارگی، شکاف قطع رد، جاپا، یادگار کانال موج حکاکی، کندهکاری
ترسناکفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ناک، ترساننده، تهدیدآمیز، مخوف، هولناک، سهمگین، سهمناک، ترس آور، مرعوب کننده، رعبانگیز، خوفناک، وهمانگیز، مرگآسا[ی]، مرگبار، دهشتانگیز و
شکننده بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی ل] شکننده بودن، شکستنی بودن شکستن، ریز شدن، ترکیدن، پکیدن، منفجرشدن، تکهتکه شدن، خردشدن، ترک برداشتن ازهم پاشیدن، جداشدن پودر شدن، پودرکردن
انرژیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت پتانسیل، میداننیرو، تانسیون، فشار پویایی، دینامیسم، چابکی، جنبش، تحرک، فعال بودن ژول، کالری، اسب بخار، نیروی موتور، بازده، بازدهی نیرو، شار انرژی پت