ترکفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام م] ترک، ترک عادت ترک استفاده، عدم استعمال، برکناری، عدماستفاده ویرانی، زوال تمرین نداشتن، عدم مهارت ترک اعتیاد، بازپروری
ترک کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام کردن، ترک عادت کردن پشتپا زدن، دل برداشتن، پشت بهچیزی کردن، ازسر چیزی گذشتن، ترک تعلقات کردن صرفنظر کردن شانه خالی کردن
تَر بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی ل] تَر بودن، مرطوب بودن تَر شدن، نَم کشیدن، باران خوردن، خیس شدن، خیس و مرطوب شدن، گریستن
دورهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان وره، مدت، موقع، وقت، عهد، زمانه▼ بلندمدت، کوتاهمدت موقع روز، صبح، عصر وقت سال، فصل، موسم، بهار، تابستان، پاییز، زمستان مدت قرارداد، دورۀ قراردادی،
چشمفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی یده، بیننده، بصر، عین کاسۀ چشم، تخم چشم، قرنیه، مردمک، عنبیه، عدسی، سفیدی چشم، زجاجیه، رتینا، شبکیه، عصب بینایی، مشیمیه، غده اشک، ابرو قدرت دید،
مقالهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه ، پیپر، مقاله یا کارپژوهشی، تکمله پاورقی، ستون، یادداشت نقد، مقالۀ انتقادی
ترک کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام کردن، ترک عادت کردن پشتپا زدن، دل برداشتن، پشت بهچیزی کردن، ازسر چیزی گذشتن، ترک تعلقات کردن صرفنظر کردن شانه خالی کردن