حفظ کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ] حفظ کردن، سالم نگهداشتن، نگهداشتن ترشی گذاشتن، دود دادن، دودیکردن، نمک زدن، نمکسود کردن، مومیایی کردن، خشکاندن، اخته کردن
افزودنیهای غذاییفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت های غذایی، روغن، ادویه، چاشنی، ترشی، سس ادویهجات: نمک، فلفل، دارچین، زیره، زردچوبه، هل، لیموعمانی، سماق، ادویه لیته، تُرشی چاشنی، کچاپ، سس سالاد، س
موادجلوگیریکننده ازفسادفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی یکننده ازفساد، نمک، یخ، گوگرد، کافور، آفتاب، نورماوراءبنفش، ترشی، ادویه ظرف جلوگیری کننده ازفساد: یخچال، فریزر، قوطیکنسرو، یخدان، کلمن مواد
حفظشدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی فظشده، تازه، دستنخورده، بکر، سالم، گوارا یخزده، ترشی، دودی، نمکسود، شور، مومیایی، کنسروشده، فریزشده مضبوط، محفوظ، تمام عیار، کامل