تأخیرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان تأخیر، تأنی، معطلی، دیرکرد، دیر بودن تردید، احتیاط تعویق، وقتکُشی، تاکتیک تاخیری، بهتعویق انداختن، وقت خریدن، زمان بهدست آوردن، بازداشتن، کارشکنی
مؤنثفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی م] مؤنث، ماده های تأنیث، مادگی، زنانگی، جنس لطیف نامحرم نسا، نسوان، زن▼
دیر بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان ل] دیر بودن، کار ازکار گذشتن دیر آمدن، تاخیر داشتن، تاخیر کردن، دیرکردن، دست بهدست کردن، جا ماندن دیرکردن، تأنی بهخرج دادن، استخاره کردن، درنگ کرد