تخمینفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال برآورد، تقریب، تعیین، نظر ارزیابی، ارزشیابی، محاسبه، تقویم، ارزش‌گذاری، سنجش، اندازه‌گیری قیاس، فرض، گمان، حدس ملاحظه، مقایسه برداشت، جمع
تضمینفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی وابسته ین، تعهد، گارانتی، ضمان، عهد، گواهی، مجوز (دستور)، قرارداد ضمانت، وثیقه، کفالت، رهن، پشتوانه، ودیعه گرو
تأمین مالیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی الی، مالیه، کنترل مالی، بازار پول، نرخ ارز، استقراض بانکمرکزی، بیت‌المال، خزانه‌داری پشتوانه، پشتوانۀ پولی
ارزیابی کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود ی کردن، قیمت گذاشتن، تخمین زدن، برآورد کردن، حدس زدن
دست‌کم گرفتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال کم گرفتن، کم برآوردکردن، تخمین کم، تخمین بدبینانه، تخمین محتاطانه، تقویم محتاطانه، احتیاط، میانه‌روی، ملایمت کتمان حقیقت کاهش ارزش، استهلاک
فرضیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اندیشۀ خلاق خیالی، حدسی، تخمینی، تقریبی، نزدیک، متصور، قابل‌تصور، پنداشتنی، انگاشته مجرد، انتزاعی، مفهومی، تئوریک، اعتباری
نزدیکیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد م] نزدیکی، کوتاهی فاصله همسایگی، مجاورت قرابت، خویشاوندی تقریب، برآورد، تخمین به‌هم نزدیکشدن، تقرب، تقارب، همگرایی، تلاقی، برخورد جماع حضیض
اندازهشدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود ه‌شده، اندازه‌گیری شده، درجه‌بندی شده، مترشده مدرّج فرضی، تقریبی، نزدیک، تخمینی ◄ تخمین سنجیده