تخمینفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال برآورد، تقریب، تعیین، نظر ارزیابی، ارزشیابی، محاسبه، تقویم، ارزشگذاری، سنجش، اندازهگیری قیاس، فرض، گمان، حدس ملاحظه، مقایسه برداشت، جمع
آجیلفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت کبار، تخمه، آلوآجیل، آجیل مشکلگشا، شور، شیرین تخمههندوانه، ژاپنی، تخمه کدو، خربزه، آفتابگردان تخمۀ انچوچک جوز، گردو، گردکان، بادام، فندق، پسته، ب
بار آوردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت ر آوردن، بارور کردن، تخم(بذر) پاشیدن (افشاندن، افکندن)، کِشتن، کشت کردن، کاشتن تکثیر کردن، تولید کردن محصول دادن، بار دادن، میوه دادن▼ تولید مثل کرد