تخلیهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ش، پاش، تراوش، بروز، تظاهر، فوران، قلیان، ظهور زهکشی عقبنشینی، خروج
خالی کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت تخلیه کردن، درآوردن، باقی نگذاشتن، سَر کشیدن، عاری ازچیزی کردن، جارو کردن، تهی کردن، بیرون دادن درکردن، تیر درکردن ریختن، سیفون کردن خونگرفتن، خون ر
خالی کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: فضای عام ل] خالی کردن، تخلیه کردن ترک کردن، رهسپار شدن شانه خالی کردن، حذر کردن، اجتناب کردن
چشمپوشیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی چشمپوشی، انصراف، صرفنظر، تغییر عقیده، اجتناب تخلیه، خروج، عقبنشینی، بازگشت ترک عدم استفاده اسقاط
عدمنگهداریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی عدمنگهداری، برکناری، واگذاری، تحویل، تخلیه اعراض، انتقال، نقلوانتقال، انتقال ملک ارائه برای فروش ومصرف، فروش گسستن، رها کردن، رهاسازی، ترخی