قانونشکنیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات قانون، تجاوز، قهر، وحشیگری، خشونت، مجرمیت، خلافکاری، تخلف، جنایت، نادرستی، گناهکاری، بیعدالتی، پا فراتر گذاشتن ارتشا، رشوهخواری، رشوه ◄ هدیه
عدم رعایتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی وابسته دم رعایت، بیقیدوبندی، بیتفاوتی، هرجومرج، بیدقتی، غفلت عدمتطبیق پا فراتر گذاشتن، سرپیچی نادرستی، تخلف، قانونشکنی وفا نکردن بهتع
خطافرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال ا، اشتباه▼، غلط، نادرستی، سقم، ناصوابی، خلاف باطل، بطالت، امرمحال ناواقع بودن، نابودی، عدم دوری ازحقیقت، انحراف خطای منطقی، تناقض، تناقض در
ضدیتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) ، مخالفت، تقابل، تباین، معارضه، مقابله، خصومت، عناد، دشمنی کشمکش، تضاد، زدوخورد، برخورد، تنش، اصطکاک، لجاج، اختلاف، مناقشه عدم