حق را بهحقدار دادنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات ار دادن، احقاق حق (حقوق) کردن، استیفا کردن، حق را دادن، حقوق کسیرا بهرسمیتشناختن، عادل بودن، تخصیص دادن، نسبت دادن، بستانکارکردن، پذیرفتن بدهی،
دراختیارداشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی یارداشتن، تحت فرمان داشتن، مسلط بودن، احاطه داشتن تخصیص دادن، تسهیم کردن بسیج کردن بخشش کردن ارائه کردن جولان دادن، دواسبه تاختن لذت بردن، تح
مالک کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی لک کردن صلح کردن، بخشیدن، دادن سهم دادن، تخصیص دادن، واگذار کردن، بهارث گذاشتن جهیز دادن وقف کردن، نذر کردن برکت دادن متولی (نایب) کردن، گم
تسهیمفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی ، تقسیم، تعیین سهم، تعیین حصه، تخصیص، سرشکن، توزیع، پخش، تدارک، تهیه افراز نسقبندی اختصاص ◄ خاص بخش
تسهیمکردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی یمکردن، بخش کردن، سهم دادن، اختصاص دادن، تخصیصکردن، سرشکن کردن، تقسیم کردن، تخصیص دادن سهم داشتن، سهیم شدن