ترسفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی بیم، هراس، خوف، جبن، پروا، هول، هولوولا، محابا، مرعوبیت، چشمترسی، بأس، خشیت، دهشت، احترام، بزدلی، اجتناب ضعف اعصاب▼، ترس روانی ◄فوبیا▼ چیز
تقسیم کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت کردن، بخش کردن، طبقهبندیکردن، قاچ کردن، نصف کردن کوتاه کردن تخس کردن
بار آوردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت ر آوردن، بارور کردن، تخم(بذر) پاشیدن (افشاندن، افکندن)، کِشتن، کشت کردن، کاشتن تکثیر کردن، تولید کردن محصول دادن، بار دادن، میوه دادن▼ تولید مثل کرد
کاشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ن، کِشتن، کشت کردن، زراعت کردن، نشاندن، [کار گذاشتن 303]، شخم زدن، برداشت کردن، برداشتن باغبانی کردن، گلکاری کردن باد دادنِ خرمن(گندم ،...)، آیش
هستی بخشیدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت خشیدن، بهوجود آوردن، هستیدادن، ایجاد کردن، آفریدن ساختن، تولیدکردن سرشتن زاییدن، بچهبه دنیا آوردن، بار بهزمین گذاشتن، زادن، بچهدارشدن، بهدنیا آ
میوه دادنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت بهبار نشستن، میوهدارشدن، شکوفا شدن، بار داشتن، بار گرفتن، بهبار آمدن، محصول دادن، بار دادن زادوولد جانوری: تخمریزی کردن، تخم گذاشتن، ~ کردن زادو