تغییر متقابلفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر متقابل، عمل متقابل، تقابل، دوسره بودن، فعلوانفعال، کنش و واکنش، تابع و متغیر، ترافیک دوطرفه، تأثیر متقابل، اثر متقابل وابستگی، بستگی، ارتباط، همبس
تغییرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر ییر، تحول، تطور، گذر، گذار، تعدیل، جرح و تعدیل مسخ، دگردیسی، دگرگونی▼ فراوری، تولید، تعمیر نوسان انقلاب، تکامل تعویض، تغییر متقابل تنظیم، اصلاح، تر
گذارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر نتقال، گذر، تحول، حرکت، حرکت ازیک مرحله بهمرحلۀ دیگر مرحلۀ تبدیل، عبور، عبور نصفالنهاری، تحویل، اعتدال، حرکت وضعی، سالتحویل سن بلوغ اجزای پروسه:
انتقالفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت انتقال، حمل، حرکت، انتقال اسبابکشی، اثاثکشی، نقلمکان عبور و مرور، گذر اعزام، ارسال▼ اخراج تحرکات، انتقالات، انتقال نیرو تحویل، انتقالملک
تفسیرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: انتقال عقاید و ماهیت آن ر، تعبیر، تأویل، ترجمه▼، تعریف، بیان، توضیح، پرداخت، پردازش تعبیر خواب، خوابگزاری انتقاد مستفسر، خواهان توضیح و تفسیر