تحریکشدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ] تحریکشده، ملتهب، بدتر شده بغرنج، پیچیده بهبودنیافته، زوال یافته
تصرفشدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی ده، غصبی، اشغالی، مسخَر، تسخیرشده مصادرهشده متصرفه، متصرفی بدون مجوز، غیرقانونی
پیدافرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی درمعرض دید، پدید، پدیدار، معلوم، محسوس، مشهود، قابل مشاهده، قابل تشخیص، ملموس، بارز، هویدا، آشکار، ظاهر، ظاهری دروغی، تحریفشده، هجوآمیز، مستتر
تحریکشدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ] تحریکشده، ملتهب، بدتر شده بغرنج، پیچیده بهبودنیافته، زوال یافته
تعبیرشدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: انتقال عقاید و ماهیت آن رشده، تعریفشده، ترجمهشده بهزبان دیگر دوبله، دوبلهشده
حالت تهییجشدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عواطف عام جشده، حالت تحریکشده، هیجان، وجد، خلسه، تب، ناآرامی، تلاطم عصبانیت، طغیان، هذیان، هیستری، جنون، دیوانگی