تجسم غیرواقعیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه تجسم غیرواقعی، جلوۀ وارونه، تصویرخلاف واقع، تصویر غلط تقلید ادبی، هجو، تعبیر هجو آمیز تحریف، تحریف تاریخ، غیرحقیقت کا
هنر تجسمیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه ، نقاشی، صورتگری، هنر گرافیک، خطاطی، قالیبافی، نقاشی، مجسمه سازی خاتمکاری، منبتکاری، تذهیب، معرق، هنرهایتزیینی، تزیی
[مسخرهبازیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه بازی، تقلید، پانتومیم، هنر تئاتر، ادا، حرکت معنیدار تمسخر، استهزا هجو، تجسم غیرواقعی طوطیواری، تشابه تظاهر، فریب ◄ مسخرهبازی 851]
نسخهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه نسخه، کپی، فتوکپی، رونوشت▼ تقلید (نسخهبرداری) تشابه نقاشی مجسمهسازی انعکاس نسخۀ بد (بدل)، تجسم غیرواقعی
نادرستی اخلاقیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط ستی اخلاقی، فقدان خلوص، کتمان بهانه ایهام، دررفتن، دورویی چاپلوسی تجسم غیرواقعی فسق، شرارت
هجوفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ره، سخن نیشدار، تهمت دروغین، تجسم غیرواقعی، مسخرهبازی▼، افترا طنز، متلک، شوخی، هزل، بذله هجائیات، هجویات، هجونامه، هجویه
مسخرهبازیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ازی، تقلید، پانتومیم، هنر تئاتر، ادا، حرکت معنیدار تمسخر▲ هجو، تجسم غیرواقعی طوطیواری، تشابه تظاهر، فریب