تبخیرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی خیر، تقطیر، تصعید، آبگیری، بخار دادن، بابخار پختن، بُخور دادن رشحه، ترشح، ترشحات بخار، دمه آبمقطر، قطران، عرق
تبخیر کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی بخیر کردن، تقطیر کردن، تصعیدکردن، دمیدن، اسپری کردن، پاشیدن تبخیرشدن
تبخیر کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی بخیر کردن، تقطیر کردن، تصعیدکردن، دمیدن، اسپری کردن، پاشیدن تبخیرشدن
تبرئهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات برئه، تبرّی، تبرّا، برائت، رفع اتهام، بیگناهی معافیت، آزادسازی، عفو، برائت ذمه، حمایت تسویه، تهاتر، مفاصا امان
بهگاز تبدیل کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی ل] بهگاز تبدیل کردن، تبخیر کردن گازدار کردن، کربناتهکردن تبخیر شدن