نقلیهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ، ترانسپورت، حملونقل، ترابری رانندگی، خلبانی، ناخدایی، راهبری، رهبری، هدایت مترو، قطار، كِشتی، ناو، وسیلۀ نقلیه اتوبوس، مینیبوس، كامیون، تریلر، تا
وسایل نقلیۀ عمومیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت نقلیۀ عمومی، تاکسی، اتوبوس، مینیبوس اتوکار، كامیون، باری، کشنده، اسب، تریلر ماشینهای راهسازی، ماشینهای سنگین، لودر، بولدوزر، گریدر، بیل مکانیکی قطا
تقلیدفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه لید، تأسی، اقتدا، دنبالهروی، پیروی، الگوبرداری، اقتباس نسخهبرداری، استنساخ، رونویسی انطباق، تطبیق تجسم انعکاس، تشابه بهزبان دیگرگفتن، ترجمه، تفس
مشابه عمل کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه عمل کردن، دنبال کردن، همرنگ جماعت شدن، پیروی کردن، منطبق بودن تأسی کردن
پیرویفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت وی، دنبالهروی، ادامه، تأخر [زمان]، تعاقب [در ترتیب]، توالی، تعقیب، تأسی اتباع، تبعیت، اقتدا، ادامه دادن راه، حرفشنوی، اطاعت، رضایت، تأیید اقتباس،