غیرقابلتقلیدفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه تقلیدنشده، بیهمتا، بینظیر، بیمانند، تک، یگانه، یکتا، منحصر، منحصر بهفرد، بیمثل، بیمثال، بیعدیل
نامطمئنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مبانی استدلال تأییدنشده، غیررسمی، مُهرنشده، امتحاننشده، تجربهنشده، آزمایشنشده شکدار فاقد مُهر استاندارد
شایعهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط بر تأییدنشده، شایعات، هیاهو، تبلیغات، مجعولات، غیبت محاوره جنجال، یککلاغچهلکلاغ، هیاهو، سروصدا، جاروجنجال، غوغا، رسوایی، قشقرق، افتضاح، اف
سوگندنخوردهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مبانی استدلال دنخورده، تأییدنشده، ثابتنشده بدون مبنا، ساختگی، بیاساس
گرم شدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی گرم شدن، تابیدن، گداختن، سوختن، پختن آتش گرفتن▼ غلیدن، جوش آمدن، جوشیدن گرم بودن، دمای بالا داشتن، ملتهب بودن گرم کردن، آب کردن، ذوبکردن، مایع ک