شاخهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت شعبه، فرع، شاخ چیز فرعی، مشتق، متفرعات، تابعه الحاقی، متمم ساقه، شاخ وبرگ قمر واحد اداری ◄ بخش▲
پرداخت کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی رداخت کردن، پول دادن، پرداختن، تأدیه کردن، خرج کردن، دادن واریز کردن، پول فرستادن، حواله کردن، فرستادن پول منتقل کردن برات کردن
مطیعفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام ع، فرمانبردار، فرمانبر، حرفگوشکن، رام، تسلیم، سازگار، سربهزیر پیرو، تابع، زیردست، وابسته، رهوار، پابهراه، سربهراه چاکر، منقاد، عبی