تاریکفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی یک، تیره، ظلمانی، قیرگون، سیهفام، بیفروغ، تیرهوتار، کم نور تار، کدر سیهچرده، سیاهپوست، سیاه
تاریک بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ] تاریک بودن، تیره بودن، کدر بودن تاریک شدن، آفتاب گرفتن، آفتاب پریدن، غروبکردن
تاریک کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ن، پرده کشیدن، سایهانداختن، پوشاندن، حفاظ کشیدن، کمنور کردن، کدر کردن، سیاه کردن
تاریکیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی یکی، ظلمت، خاموشی، تیرگی، ظلمات، سیاهی، شب، نیمهشب عدم وضوح، ابهام، استتار، اختفا، درپرده بودن ◄ پرده تاری، کدربودن ◄ کدر سایه، ظل
گرگ و میشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی میش، تاریک و روشن، بینالطلوعین، سحر، بامداد، فلق، ناروشن، خاکستری، غروب، آفتابزردی، هوای ابری
موفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل و، گیس، زلف، جعد، طره رنگ و صفات مو: مشکی، پرکلاغی، خرمایی، طلایی، بلوند، روشن، بور، سفید، شرابی، مشکرده، هایلایت ریش، محاسن، تهریش، ریش بزی، ریش پ
تاریک بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ] تاریک بودن، تیره بودن، کدر بودن تاریک شدن، آفتاب گرفتن، آفتاب پریدن، غروبکردن
سیاه کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی سیاه کردن، کثیف کردن، تاریک کردن، سوزاندن سیاه شدن، دوده گرفتن