تاریخگذاری کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان گذاری کردن، تعیین تاریخ کردن، سن چیزی را تعیین کردن، دندان اسب را شمردن
مورخفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه وقایعنگار، خبرنگار، بیوگرافی نویس، ژورنالیست تاریخنگار، تاریخگزار وقایعنگاری