بیفایده بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی یده بودن، عدم استفاده، فقداناستفاده، زیادت، بینتیجگی، بیحاصلی، اتلاف وقت، تکلف، بیهودگی، امرمحال عدم کفایت تضییع، اتلاف اضرار، خسران
بیفایدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی فایده، بیمصرف، بیلطف، بیموضوع، بیجا، بیهوده، بهدردنخور عبث، لاطائل، مهمل، یامفت، یاوه، بیمعنی (بیمعنا) بیارزش، بیسکه، بیثمر، بیخاص
بیفایده بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی بیفایده بودن، استفاده نداشتن، وقترا تلف کردن، کمکی نبودن، بیحاصل بودن بهدردنخوردن، بهدردی نخوردن زحمتبیخودی کشیدن، هرز رفتن، تلف شدن سترو
بیفایده بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی بیفایده بودن، استفاده نداشتن، وقترا تلف کردن، کمکی نبودن، بیحاصل بودن بهدردنخوردن، بهدردی نخوردن زحمتبیخودی کشیدن، هرز رفتن، تلف شدن سترو
آبوهوافرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی وهوا، شرایط اقلیمی هوای خنک، باصفا، مطبوع، بارانی، برفی تغییرات آبوهوا: آفتاب شدن، آفتابی شدن، ابری شدن هواشناسی، اقلیمشناسی منطقۀ آبوهوای
دلسردکنندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تداوم اندیشه ننده، مأیوسکننده، بیفایده، بینتیجه، غیر کافی فریبنده، قلابی تجهیزنشده
بیتأثیریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت ثیری، بیاثری، بطالت، بیهودگی غرور بیجا بیفایده بودن فرد بیهوده، آدم بیخاصیت: برگ چغندر، مترسک امر محال
غیرکافیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی غیرکافی، ناکافی، نامکفی، نامناسب بیکفایت، نالایق، ناکارآمد، ناشی