بینظمیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم نظمی، بیترتیبی، نابهسامانی، عدم هماهنگی، درهم برهمی، بههم ریختگی، درهم ریختگی، هرج ومرج اختلال، تلاطم، شلوغی، آشوب جنجال، سروصدا، قال، همهمه، صدای
صدادارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ر، باصدا، مصوت، پرسروصدا، رسا، قابلشنیدن، شنیدنی، مسموع، طنینانداز، مرتعش زیر، بالا، غنهای، مدی
صدای سخنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی دای ساده، سیلاب، بخش، واج، واکه، حرف صدادار، حرف بیصدا، ندا، سخن کلمه آهنگ، غنه، مصمت
بیصداییفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه ] بیصدایی، صداگرفتگی، لال بودن صدای خشک حرف بیصدا سکوت
ساکتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ساکت، خاموش، خموش، خفه، آرام کمحرف بهنرمی، بیسروصدا، بدون سروصدا، آهسته، ضعیف و خفه [صدا] بیحرف، بیصدا، بیسخن، بیکلام، بیگفتگو، بیزبان،