آدم بیشرففرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی آشغال، باجخور، لوطی، گردنکلفت، شرخر، لات، نامرد، قاتل، دیوانه
گستاخ بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ستاخ بودن، بیادب بودن، توی چشم کسی نگاه کردن، خیره نگاه کردن، شرم نداشتن بیشرم، بی ادب بودن چشمچرانیکردن، خوردن گستاخی کردن، پررویی کردن،
تحقیر کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات کوچک شمردن، خوارشمردن▲، دست کم گرفتن، خوار کردن، بیاعتبار کردن، ازنظر افکندن، بیعزتکردن، خفیفساختن، منت گذاشتن اهانتکردن، بی ادب بودن، احترام
آشفتگیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم گی، اغتشاش، آشوب شلوغی آب گلآلود، دیوان بلخ، بازارِ شام، بازار مکّاره، آشفتهبازار، بازار مسگرها، آخرالزمان پاشیدگی، ریختگی خرتوپرت، بی فایده بودن
فاسدفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات ناپاک، فاسق، بدکار، منحرف، مخبط، تباه، بیشرم، حیوانصفت، دیوصفت، وحشی، رذل، گمراه، عیاش، بچهباز