بیاحساسفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی س، بیرحم، بیعاطفه، بیرگ، سرد، خونسرد سخت، پوستکلفت، سیبزمینی
بیتربیتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی نااهل، بیفرهنگ، بی تمدن، ناجنس، ناجور، ناباب، عامی، عوام، بینزاکت، بازاری، دهاتی، کولی، توده، وحشی، بدوی بی احساس بیکلاس، بیادب، ناشی تو
خونسردفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عواطف عام رد، بیاحساس، یخ، ناآگاه، بیخبر، بیحس، فاقد قوۀ تخیل، تهییجناپذیر، مثل سیبزمینی شخص خونسرد▲
بیعاطفهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عواطف عام اطفه، بیاحساس، بیحس راضی بیتفاوت، بیعلاقه بیتحرک سنگدل، خونخوار، بیرحم
نادانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال دان، جاهل، ناآگاه، بیخبر، بیاطلاع، نامطمئن، قاطی ناشی، معصوم، بیگناه، بیتزویر بتپرست احمق، بیفکر، کودن، ابله بیمغز، بیعقل، سبک، پوچ